سپـﯦـــددشـﭠـــ سراﮮهمـﮧ

شـﮩࢪﮮ دࢪ مـࢪڪز آبشاࢪهاﮮ بـﭔشـﮧ ،گـࢪﭔﭞ،چڪان،ﭡـلـﮧ زنگ(شوﮮ)

جمعه را سرمه کشیدم كه مگر برگردی

ساحل چشم من از شوق به دریا زده است

چشم بسته به سرش موج تماشا زده است
 جمعه را سرمه کشیدم كه مگر برگردی
با همان سیصد و دلتنگ نفر برگردی

[ شنبه 25 مهر 1394برچسب:مگر برگردی, ] [ 2:52 ] [ مـﭔﻼد♥ڪـࢪدﮮ ] [ ]